مدیر آکادمی علوم اسلامی آلمان در جمع دانشجویان دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان اظهار داشت:

در جامعه شناسی دین بعد از دوره سکولاریته، پلورال بودن جامعه مدرن از پیش فرض ها شمرده شد.
روشن است که محل بحث در بایدها و ضرورتهای اخلاقی یا پیش بینی جامعه شناسانه برای آینده جامعه مدرن و پست مدرن نیست بلکه بحث در تحلیل جامعه شناختی وضعیت موجود و روابط اجتماعی و پدیدارهای مورد مشاهده و مطالعه است. در نقد این پیش فرض عرضم این بود که علیرغم حضور متدینین خصوصا مسلمین در اروپا به صورت گسترده در سطح خرد، اما در سطح میانی و خصوصا در سطح کلان، مسیر حرکت جامعه اروپایی آنگونه که روی کف میدان مشاهده می شود (نه آنگونه که نقشه های موجود در کتاب ها نشان میدهد) عبور و گذر از سکولاریزم به سوی پلورالیزم نیست(حتی پلورالیزم به معنای تکثر پذیرفته شده قانونی بدون اعطای سهمی از حقیقت یعنی صرفا با تساهل عملی و نه تفاهم نظری یا تساهم معرفتی، اخلاقی یا حاکمیتی). تجربه زندگی و مشاهدات عینی در اروپا سمت و سوی حرکت را به طرف دین پرهیزی و اسلام هراسی بلکه دین ستیزی توصیف میکند و زمینه این احساس و داوری را پدید آورده که در مدیریت پنهانی آنها که شواهد و نتایج عملی آن در متن جامعه غربی آشکار است نسبت به دینی که تسلیم محض لیبرالیزم نباشد اعلام مخاصمه شده است.
و به نظر برخی یکی از نتایج عملی اعمال حاکمیتی تبعیض و تحقیر خصوصا نسبت به مسلمانان رواج افراطی گری در اروپاست که حضور جوانان اروپایی در صف دواعش از پیامدهای آن بوده است. لذا بر اساس شواهد لاتعد و لاتحصی، این نظریه که پلورالیزم (آن هم به صورت مطلق) نماد و نشان جامعه مدرن باشد با چالش مواجه است. لذا به نظر می رسد که باید برای چرایی و چگونگی حضور مشروط و محدود برخی از ادیان(علیرغم حضور گسترده معتقدین به ادیان) در جامعه غربی تبیین دیگری جستجو کرد که بخشی از تحقیق در این معنا به کیفیت حضور و بخشی دیگر در تاریخ و دلایل حضور فرهنگهای متکثر در درون این جامعه بر میگردد.
2020-12-01T18:24:02-01:00