«مراسم عزاداری دهه اول محرم حوزه علمیه هامبورگ (AIT)»

با آغاز ماه محرم، حوزه علمیه هامبورگ (AIT) به مدت ده شب میزبان مراسم معنوی دهه اول محرم بود. این مراسم از شنبه ۶ یولی ۲۰۲۴ در مصلی امام رضا علیه‌السلام برگزار شد و طلاب، اساتید و عموم مردم در آن حضور داشتند.

هر شب، بیش از دویست نفر از مسلمانان با ملیت‌های مختلف از جمله افغانستانی، آلمانی، عراقی، لبنانی، مراکشی، اسپانیایی، ایرانی و دیگر اقوام در این محفل شرکت کردند و این تنوع فرهنگی بر غنای معنوی و اجتماعی مراسم افزود.

برنامه‌های هر شب با زیارت عاشورا آغاز می‌شد و شامل سخنرانی به زبان آلمانی، قرائت قرآن، سخنرانی به زبان فارسی، مداحی و در نهایت، اطعام و پذیرایی بود. حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ترابی، سخنران اصلی دهه، به ارزش های انسانی در مکتب سیدالشهداء ونقش زن در قیام او پرداخت و نقش این آموزه‌ها در زندگی روزمره مسلمانان را تشریح کرد. از ویژگی‌های برجسته این مراسم، برگزاری همزمان برنامه‌های تربیتی برای کودکان بود که با هدف آموزش اخلاقی نسل جوان در فضایی معنوی برگزار شد و مورد استقبال خانواده‌ها قرار گرفت.

در این مجال خلاصه ای از بیانات استاد ترابی گیلانی را دهه اول محرم می خوانیم؛

موضوع بحث ما راجع به ارزش‌های انسانی و الهی در مکتب سیدالشهداء (علیه‌السلام) بود و درباره‌ی دین‌داری صحبت می‌کردیم؛ این‌که معنای دین‌داری چیست و عرض کردیم که دین، غیر از دین‌داری است؛ مانند این‌که همسر داشتن غیر از همسرداری است. در ادامه منتقل شدیم به این‌که یکی از مسائل دین‌داری، این است که انسان ارزش‌هایی در زندگی دارد. یکی از ارزش‌هایی که در مکتب سیدالشهداء (علیه‌السلام) می‌بینیم، ارزش ترفیع مقام زن می‌باشد که مسئله‌ی بسیار مهمی است. اعتقاد ما بر این است که قصه‌ی کربلا و داستان سیدالشهداء (علیه‌السلام) مقام و هویت زن مسلمان و شیعه را شکل داد؛ یک هویت جدیدی به زن بخشید و مقام او را بالا برد. چطور؟ توضیح می‌دهم. برای این‌که این قضیه را متوجه بشویم، ابتدا دو وضعیت را بیان و خیلی سریع مرور می‌کنم. وضعیت خانم‌ها در گذشته، در فرهنگ‌های دیگر، در فرهنگ‌های اروپایی به چه صورت بوده است؟ من چند مورد را امروز تحقیق می‌کردم؛ به کتاب تاریخ تمدن ویل دوران نگاه می‌کردم، این آقا درباره‌ی وضعیت زنان در گذشته‌ی فرهنگ ژرمن‌ها (آلمانی‌ها) نکات جالبی دارد؛ می‌گوید با آن‌که بر خلاف امروز، آلمانی‌های قدیم به خانواده و فرزند خیلی اهمیت می‌دادند و برای زنان از جهت جایگاه مادری، اهمیت قائل بودند، ولی با این حال در فرهنگ ژرمن‌ها همیشه خانم‌ها، انسان درجه‌ی دوم محسوب می‌شدند. و وضعیت دوم، به فرهنگ یونان باستان اشاره می‌کنم. آتن و یونان باستان، شش قرن قبل از میلاد مسیح، شهر و کشور آبادی بودند. امروز هم آن‌چه که در دنیای مدرن به آن افتخار می‌کنند، مبتنی بر همان چیزی است که در «آکادمی»، توسط ارسطو و قبل از او سقراط و بقراط و دیگران، در آن محیط علمی و آموزشی ترویج می‌شد. کتاب‌هایی که امثال ارسطو و سقراط و افلاطون نوشته‌اند، همین الآن دست به دست می‌شود و در دانشگاه‌ها مورد استناد قرار می‌گیرد. در یونان باستان معتقد بودند که زن عقلش در مرتبه‌ی پایین‌تری قرار دارد و اصل مرد است و زن، فرعی محسوب می‌شود. دقیقاً عبارت ارسطو این است که معتقد بود عقل زن پایین‌تر از عقل مرد است. حالا داخل پرانتز عرض می‌کنم که ببینید استاد بزرگوار آیت‌الله‌العظمی علامه جوادی آملی در آن کتاب «زن در آیینه جلال و جمال»، این قضیه را چگونه توضیح می‌دهد؛ خیلی خواندنی است؛ کوتاه عرض می‌کنم؛ در آن‌جا ایشان می‌فرماید این حرف که عقل زن کم‌تر است، خیلی حرف بدی است. می‌فرماید ما دو گونه عقل داریم: «عقل محاسبه» و «عقل دل و قلب»؛ و اتفاقاً عقل قلب خانم‌ها خیلی قوی‌تر از عقل قلب آقایان است؛ قلبشان زودتر متصل می‌شود. همین الان این‌جا در این جلسه ببینید و تعداد آقایان و خانم‌ها را بشمارید. خانم‌ها با مسائل معنوی، خیلی قوی انس می‌گیرند. در حالات دعا، حالات نماز، حالات اتصال به عالم غیب، خیلی قوی‌تر هستند. عقل محاسبه‌ی آقایان ممکن است ضریبش بالاتر باشد که این هم البته عمومیت ندارد. از یونان باستان که بگذریم، در روم باستان و امپراتوری روم شرقی هم اینگونه بود که خانم‌ها اجازه‌ی مالکیت نداشتند و زن نمی‌توانست مالک چیزی باشد. حال به ۲۰۰۰ سال پیش می‌رویم، زمانی که مسیحیت وارد اروپا می‌شود؛ ویل دورانت می‌نویسد با آمدن مسیحیت، یک نوع محبت و احترام برای زن‌ها به ارمغان آورده شد. یعنی دین خدا که وارد شد، گفتند این زن احترام دارد و شما نمی‌توانید با زن بی‌احترامی کنید. خوب «مریم مقدس» مظهر زن در مسیحیت است؛ و البته در اسلام که ما معتقدیم او هم سیده‌ی نساء است که البته اشرف از او، فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌باشد.

 

جناب مریم، سیده‌ی نساء زمان خودش بود، ولی فاطمه زهرا، سیده‌ی نساء و سرور و بزرگ زنان همه‌ی دنیا و آخرت است. سیادت جناب مریم در این وسعت نیست. ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که در همان مسیحیت، با آن‌که احترام و محبت، به‌عنوان مادر، زن و انسان برای زن مطرح شد، ولی هیچ وقت توسعه پیدا نکرد و تبدیل به موقعیت نشد؛ تبدیل به یک عینیت خارجی نشد. احترام و محبتی که مسیحیت برای زن آورد، در حد دوست داشتن عاطفی بود؛ و مسئله، ساختن یک جایگاه و یک برساخت اجتماعی نیست؛ تعریف در موقعیت‌های نهادی نیست؛ فقط عاطفه است و اثر دیگری ندارد. این از زنان در دوره‌ی مسیحیت. بعد از آن در قرون وسطی، دیگر وضعیت اسفناکی پدید می‌آید. عذرخواهی می‌کنم از همه‌ی خواهرها، چون نمی‌توانم این جمله را نخوانم؛ آقای ویل دورانت می‌نویسد که وقتی به قرون وسطی رسید، نگاه تحقیرآمیز به زن چنان شد که گفتند «زن یعنی موجودی که مویی دراز و عقلی کوتاه دارد»! یعنی خروجی فرهنگ غرب در این قرون به این‌جا رسید! خوب، از این وضعیت نگاه به زن در اروپا در گذشته که بیرون بیاییم، ببینیم که خانم‌ها الآن در دوران مدرن چه وضعیتی دارند؟ همین الآن در اروپا چه وضعیتی دارند؟ این وضعیت را هم ببینیم، بعدش برگردیم به سوال خودمان برسیم.

 

با مقایسه، آدم بهتر می‌فهمد تفاوت از کجا تا کجا است؛ خیلی فاصله است بین نگاهی که غربی‌ها در گذشته داشتند و نگاهی که در حال حاضر نسبت به زنان دارند، با آن نگاهی که آقا سیدالشهداء (علیه‌السلام) در همین قصه‌ی عاشورا به زن دارد؛ آن ترفیعی که به زن داد و آن هویتی که به آنان بخشید. امام حسین (علیه‌السلام) به بر سر و سینه زدن بنده و جنابعالی احتیاجی ندارد؛ ما این‌جا می‌آییم تا بفهمیم؛ حقیقت راز هستی را بفهمیم؛خودمان را بشناسیم؛ دین‌مان را بشناسیم؛ انسان را بشناسیم؛ زن را بشناسیم؛ مرد را بشناسیم؛ خانواده را بشناسیم. این‌ها بهانه است؛ ما آمده‌ایم تا با یک مکتب آشنا بشویم؛ ما آمدیم تا با راه زندگی آشنا بشویم؛ چگونه باید زندگی کرد و در چه راهی می‌ارزد که انسان جان بدهد و بمیرد؟ این را باید یاد بگیریم که مانند حیوانات زندگی نکنیم؛ این‌که در تراز جماد و سنگ و حیوانات نیستیم؛ ما انسان هستیم. بعد بیاییم ببینیم که مکتب سیدالشهداء (علیه‌السلام) چیست، این است که عالم عزادار سیدالشهداء است؛ آقایی از دست رفت که با رفتن او بشریت ضرر کرد. بعضی‌ها به دنیا می‌آیند و می‌روند اما کسی خبردار نمی‌شود، اما سیدالشهداء (علیه‌السلام) آثار وجودی‌اش این است. فقدان این انسان، خسارت محض است. وضعیت امروز دنیا ناشی از فقدان این انسان است. آمار این وضعیت‌های اسفبار، همه از منابع معتبر است. همه‌اش از مستندات پژوهشی خود اتحادیه‌ی اروپا به دانشگاه‌ها است که وضعیت کنونی زنان در جامعه‌ی مدرن را نشان می‌دهد، خصوصاً در اروپا علی‌رغم تبلیغات پرطمطراق و تبلیغات فمنیستی که دارند. امروزه می‌گویند که خانم‌ها در اروپا با ۶ مسئله مواجه هستند؛ خوب دقت بفرمایید؛ منظورش خانم‌های مهاجر و مسلمان نیست، بلکه خود آن خانم آلمانی و فرانسوی و سوئیسی و سوئدی است. اول) نابرابری جنسیتی در محیط کار، از نظر حقوق و ارتقای شغلی و از نظر فرصت‌های شغلی؛ خودشان آمار داده‌اند که ۱۴ درصد تفاوت دستیابی به موقعیت‌ها است. دوم) خشونت خانگی و جنسی؛ این خیلی عجیب است؛ آمارها حاکی از این می‌باشد که زنان از مشکلات جدی در کشورهای پیشرفته رنج می‌برند. آمار سنگینی از خشونت خانگی و جنسی شدید علیه خانم‌ها وجود دارد. خانم‌ها در همین جامعه‌ی مدرن از همین مردهای اروپایی کتک می‌خورند و حتی توسط محارمشان به آن‌ها تعدی می‌شوند. سوم) آزار و اذیت در محیط کار؛ تحقیقات نشان می‌دهد که ۵۵ درصد خانم‌ها در محیط کارشان مورد آزار و اذیت از نظر کلامی، بدنی و روانی قرار می‌گیرند. چهارم) نابرابری در نمایندگی‌های سیاسی و مدیریت‌ها؛ در همین اروپا درصد خانم‌هایی که در پارلمان‌ها و مدیریت‌های کلان جامعه در بخش‌های مختلف حضور دارند، به صورت چشمگیری از آقایان کمتر است. پنجم) عدم توازن بین کار و زندگی؛ خصوصاً خانم‌هایی که مادر هم هستند، توازنی بین کار و زندگی وجود ندارد. آمار داده‌اند که خانم‌ها دو برابر و نیم بیشتر از آقایان کار می‌کنند. عجیب نیست برای شما؟ ششم) مشکلات تنهایی؛ این خیلی عجیب است؛ این تنهایی به همه‌ی آن‌ها می‌چربد. چرا این حرف‌ها را می‌زنم؟ سؤال این است که آقا امام حسین (علیه‌السلام) و مکتب سیدالشهداییِ او چطور به خانم‌ها هویت داد؟ اصلاً او چه تعریفی از زن دارد؟ چه نگاهی به زن دارد؟ چگونه زن را بالا می‌برد و راه و رسم دیگرانی که مدعی فمینیسم و زن‌گرایی و حمایت از زن و «زن زندگی آزادی» و از این دست شعارها هستند چگونه است؟ ببینید و مقایسه بکنید، بعد می‌فهمیم که کربلا چه بود و حسین چه کرد. مشاهده کردیم که در دوران مدرن، جامعه‌ی اروپا با شش اشکال بزرگ مواجه است که فقط یکی از آن‌ها تنهایی زنان است که همین یک مورد چه آثار مخرب بسیار زیادی برجا می‌گذارد که بیان کردن آن خودش ده‌ها ساعت وقت می‌طلبد. نتیجه‌ی تغییر در ساختار خانواده است. پیش از اسلام وضعیت زن چه بود؟ همین آیه‌ی شریفه‌ی قرآن که می‌فرماید به چه جرم و گناهی این بچه‌های دختر را می‌کشتید، بیانگر آن وضعیت است؛ زن بودن ننگ بود، دختردار شدن ننگ بود. اما اسلام چه گفت؟ اسلام گفت که هر کسی سه دختر داشته باشد، جایش بهشت است؛ هر کسی سه خواهر داشته باشد و با آن‌ها مهربانی کند، جایش بهشت است؛ هر کسی دختر دارد، رحمت خدا شامل حال او شده است؛ پسر نعمت است، اما دختر رحمت و نگاه خاص خدا است؛ الی آخر که دیگر من واردش نمی‌شوم چون وقت نیست. حالا در کربلا ببینیم چه اتفاقی افتاد؛ یک خانمی داریم در کربلا، چه خانمی… اولاً اسمش را گذاشتند «زینب»، یعنی زینت پدر است. آن آقا وقتی شنید دختردار شده است، چهره‌اش از شدت عصبانیت سیاه شد و گفت بروم این بچه را زنده به گور کنم؛ که قرآن فرمود «بأی ذنب قتلت»، به چه گناهی این دختر را کشتی؟! آن وقت این خانم اسمش زینب یعنی زینت پدر است. این از اولش.