آیا عقل زن ناقص است؟

پاسخ استاددکترترابی

۱. حدیث یاد شده که توسط سیدرضی جمع آوری شده و در کنار خطب نهج البلاغه قرار گرفته مشکل سندی دارد و نمی توان آن را به طور قاطع به امام علی علیه السلام نسبت داد.

۲. صرف نظر از اشکال سندی، با توجه به این که دیدگاه اسلام از جهت تئوری و تاریخی نسبت به زن کاملا روشن و مثبت است، این حدیث نباید طوری معنا شود که معارض با محکمات و عمومات دیدگاه اسلام نسبت به زن گردد. یعنی معنای حدیث کم عقل و کم ایمان بودن زن نیست چون این معنا با نظر قرآن تعارض دارد. و در صورت تعارض, طبق قاعده استنباط، باید جمع عرفی شود مثلا عموم آن تخصیص بخورد و اگر نشد از حجیت ساقط شده و باید کنار گذاشته شود.

۳. ممکن است طبق شأن صدور حدیث که مربوط به جنگ جمل است، حدیث ناظر به قضیه شخصیه باشد یعنی اشاره به زن جمل سوار یا امثال او باشد. یعنی مقصود این بوده که آن زن خاص و همراهانش که در مقابل حق ایستادند ناقص العقل و الایمان اند؛ نه جنس زن.

۴. احتمال دارد حدیث ناظر به قضیه خارجیه معهود باشد یعنی اشاره به گروهی از زنان باشد که در هر زمان و از جمله زمان امام علی علیه السلام وجود داشتند و به خلاف مقتضای عقل و ایمان از همسران خود مطالباتی داشتند که با عقل و شرع مخالف بود مثلا آنها را از جهاد و دفاع از دین خدا نهی می کردند و به کنار کشیدن از جبهه حق و اشتغال به دنیای مذموم دعوت می نمودند.

۵. احتمال دارد حدیث ناظر به یک حقیقت تاریخی باشد یعنی به شرایط اجتماعی موجود در طول تاریخ اشاره دارد که به هر دلیل، باعث کم بهره ماندن از عقل یا همان بی سواد و بی تجربه ماندن اکثریت جامعه زنان روزگار امام علی علیه السلام شده بود و آنها را از تحلیل درست مسائل و ریاست بر جماعت، ناتوان ساخته بود. و این واقغیت تاریخی دردناک با وجود زنان دانشمند و کاردان که حتی از مردان عاقل تر باشند منافات ندارد. (امام علی علیه السلام با دانستن این مشکل و ظلم تاریخی که عرب جاهلی و دنباله های آنها نسبت به زنان روا داشته بودند، به رشد اجتماعی زنان اهمیت میدادند تا عقب افتادگی تاریخی زنان جبران شود )
ناقص الایمان بودن هم برای همه زنان نیست چون برخی از آنها تحت تربیت دینی و عرفانی در ایام عادت که نماز برای آنها مشروع نیست، رو به قبله می نشینند و ذکر می گویند و به ارتباطشان با خداوند سبحان تداوم میدهند.

۶. احتمال دارد مراد از عقل در این عبارت، عقل داوری، قضاوت و شهادت(بدون قرار گرفتن تحت احساسات و عواطف) یا معنای دیگری از عقل باشد، نه عقل به معنای درک و فهم. لذا فهم و درک زن و مرد برابر است گرچه ممکن است قدرت داوری آنها ضیف تر باشد، که البته ضعف قوه داوری در زنان یک نقص نیست بلکه دلیل آن وجود عواطف قوی در آنان است که یک کمال برای زن محسوب میشود و طبیعت او را برای مادر شدن و تربیت کودک مستعد می سازد.
نقصان بهرهمندی و نصف بودن سهم الارث زن هم عیبی برای زنان یا ملاک مشروع برای برتری جویی مردان نیست زیرا به تقسیم وظایف بین زن و مرد مربوط میشود. در واقع از انجا که در سیستم اقتصادی اسلام، تأمین مالی خانواده با مرد است لذا سهم الارث او هم بیشتر است تا منابع مالی بیشتری برای انجام وظیفه در اختیار داشته باشد. و دیه مرد هم بیشتر است تا در صورت فوت مرد، فقدان نیروی اصلی کار و تأمین مالی خانواده تا حدی جبران شود.
حدیث مورد بحث بر تفاوتهای زن و مرد صحه گذاشته و زن نگری(فمنیزم) را که مثل یک عقده روانی برخی از زنان (مثل صاحب جمل) را به تلاش برای تشابه و تقابل با کارکردهای مردانه سوق میدهد مذمت میکند و نسبت به پیروی از آنان هشدار میدهد.