بسم الله الرّحمن الرّحيم
أعوذ بالله من الشیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحيم
«الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نؤمن به و نتوکل علیه ثم الصلاة و اسلام علی سیدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابا القاسم المصطفی محمد و علی أهل بیته الطّیّبین الطّاهرین و اللعنة الائمة علی ظالمیهم أعداء الله من الآن إلی لقاء یوم الدین».
امشب پایان یک دورهی آموزشی و یک مانور یازده شبه است که برای دفاع از ولایت تمرینی داشتیم؛ جلسهای که داشتیم، معرفتاندوزی، معرفتافزایی، تمرینهای عملی و اعلان آمادگی بود؛ قلماً، قدماً، مالاً؛ هر کس هر چه توانست کرد و امشب، شب آخر است. إنشاءالله هر کسی جا مانده است، امشب برخوردار بشود.
این جلسات، برای این است که ما با روح حماسی سیّدالشّهداء (علیه السّلام) اتّصال برقرار کنیم و این، پیچ آخر و یک «یا حسین» تا پیروزی نهایی است.
عزیزان! من به شما وعده میدهم، تمام این بساطی که میبینید راه افتاده است، این جنگ شناختی، این جنگ ترکیبی، این فضاها، همهی اینها یک بشارت است. من نه تنها ناراحت نیستم، بلکه خیلی پر انگیزه و پر نشاطتر شدم، چون احساس میکنم که این آخرین سربالایی است که داریم میرویم و -باذن الله تعالی- چیزی به ظهور نمانده است و پیروزیهای بزرگ در انتظار جبههی مقاومت و خونخواهان سیّدالشّهداء (علیه السّلام) است. این، سرنوشت حتمی تاریخ است؛ باید این مرحله را هم با قوّت طی کنیم.
موضوع بحث ما در شبهای گذشته، راجع به این بود که هدف سیّدالشّهداء (علیه السّلام) چیست؟ بیاناتی را آقایان مختلف داشتند. بعضی، حرفهای سخیفی را مطرح کردند؛ آنهایی که همیشه میخواهند با جنگ رسانهای و به عبارتی جنگ روایتها، اصلاً ماهیت قضیه را عوض کنند.
مشکل این نبود که یک کسی نماز میخواند یا نمیخواند! مسئله این است که آن بینماز، حاکم اسلام شده بود. مسئله این است که نظام دینیِ جامعهی اسلامی را بر اساس بینمازی دارد میبندد. مسئله این است که نظام جامعه، حکمرانی و الگوی حکمرانی را به یک طرف دیگری میبرد. مسئله بر سر «قانون اساسی» است. مسئله بر سر «مدل حکمرانی» است. مسئله بر سر «نظام امامت» و «نظام غیر امامت» که اسمش را سکولار گذاشتهایم است.
چه کسی قرار است در جامعه، حاکمیت داشته باشد؟ بر اساس چه مدلی قرار است سبک زندگی مردم را ببندیم؟ چگونه قرار است زندگی کنیم؟ چگونه شادی کنیم؟ چگونه عزا بگیریم؟ چگونه کسب و کارمان را راه بیندازیم؟ چگونه روابطمان را در خانواده و خارج از خانواده تنظیم کنیم؟ چگونه آموزش و پرورش خودمان را تنظیم کنیم؟ شرایط معلّمین را چگونه تعیین کنیم؟ محتوای درسها را چگونه تأمین کنیم؟ در روزنامههایمان، جرایدمان، حوزهی کتابمان؛ تمام اینها. دعوا سر این «نظام» است؛ از اقتصاد، تا سیاست، تا فرهنگ، تا آموزش.
دعوای سیّدالشّهداء (علیه السّلام) با آقای یزید و امثال یزید این است. تعبیر خودشان این است که اصلاً یزید که عددی نیست و دعوای ما با بنی امیّه است: «نحن و بنو امیّه».
طبق آن روایتی که از آقا سیّدالشّهداء (علیه السّلام) خواندم[1]، هیچ جای تردیدی نیست که دعوا بر سر حکومت است. حکومت مال خدا است و به دست امام و نظام امامت باید باشد یا اینکه نه، مردم حق رأی دارند؟
یک کلمه را این شبها خیلی تکرار کردم، باز هم میگویم؛ من پای این حرف هستم و هر کسی اشکالی دارد، در پایین منبر با هم صحبت خواهیم کرد. اصلاً این روزها هر جا رفتم، موضوع بحثم همین بود و محکم هم روی این قضیه هستم؛ استدلالهای خودم را هم در شبهای گذشته خدمت عزیزان تقدیم کردم و از شما هم خواهشم این است که اگر این حرف را قبول دارید، ملاحظه نکنید؛ نترسیم؛ هر جا که هستیم، این حرف را بگوییم. چرا خودمان را سانسور میکنیم؟ من خیلی مواجه با سانسور هستم در این روزها! خودسانسوری! با خودمان گویا مقداری تردید داریم و با دودلی حرف میزنیم. من محکم در این شبها عرض کردم و باز هم تکرار میکنم که مردم ایران، الآن خیلی خوشبخت هستند. نظام اسلامی موفّق بوده است. این یک چیز مسلّمی است. نگویید سیبزمینی و پیاز گران شده است! مثالهایش را آوردم و شبهای گذشته زیاد صحبت کردم. اصلاً جامعهای که محمّدرضا پهلوی درست کرده بود اگر ادامه پیدا میکرد، نمیگویم تا الآن، فقط هفت ـ هشت سال دیگر ادامه پیدا میکرد، چه میشد؟ مبنای آنها این بود که میگفتند ما در همه چیز باید فرنگی بشویم؛ در فرنگی هم باید فرنگی بشویم! منظورشان از فرنگی را شما میدانید که چیست.
چیزی که انقلاب برای ما آورد، «نظام جمهوری اسلامی» است، «نظام امامت» برای ما آورد. علیرغم چهل و چند سال دشمنیِ تمام دنیای استکبار با این نظام، این شد که زندگی ما الآن معنا دارد. آنها زندگیشان معنا ندارد. این کم است؟ ما هنوز خودمان هستیم، آنها الآن خودشان نیستند. ما مسئلهی انسان را هنوز مطرح میکنیم، آنها الآن مسئلهی فرا انسان را مطرح میکنند و میگویند تاریخ انسان تا چهار ـ پنج سال دیگر تمام میشود و تاریخ بشریت پروندهاش بسته خواهد شد. چطور چند هزار سال تاریخ بشری بود، میگویند تاریخ مجازی شروع میشود!
چند بار از داستان مُلک سلیمان به شما گفتم؛ وقتی که تمدّن سلیمان داشت شکل میگرفت، اینها آمدند چهکار کردند؟ اینها آمدند در وهم و واهمه تصرّف کردند. همین الآن من شیاطین را میبینم و جنزدگی خیلی شایع شده است. یکبار دیگر فیلم «مُلک سلیمان» را ببینید. اصلاً الآن جنزدگی در جامعهی ما شایع است. خدا گواه است؛ بروید ببینید. آدم کاملاً میفهمد؛ حالت نرمال نیست. حرفی که میزنند، فکری که میکنند، کاری که میکنند.
این فشار جنزدگی و شیاطین چیست؟ هر جا که قرار است تمدّن الهی شکل بگیرد، آنها ورود میکنند. لذا گفتم که شما را به پیروزی بشارت میدهم؛ چون معلوم است این تمدّن دارد پا میگیرد که اینها حمله کردهاند. و همانطوری که جناب سلیمان سرکوبشان کرد -باذن الله تبارک و تعالی- با همین «حسین حسین»گفتنها اینها را سرکوب خواهیم کرد.
باور کنید ما اینجا خیلی خوشبخت هستیم. واقعاً خیلی خوشبخت هستیم. اینجا آنقدر القای بدبختی میکنند که مردم، این خوشبختی را نمیتوانند بفهمند. واقعاً غرق در آب هستیم و قدر آب را نمیدانیم. اینها را باید به جوانها بگوییم. هر کسی میگوید نه، بیاید با نمونههای عینی بحث کنیم.
جمهوری اسلامی موفّق است. این در حالی است که ما تازه بر سر اسم جمهوری اسلامی جنگیدیم. هنوز محتوا را اسلامی نکردهایم. محتوا را این عزیزان که در اینجا آمدهاند و در این جلسه «حسین حسین» یاد میگیرند -إنشاءالله- خواهند ساخت. چون تمدّن، با چهل سال ساخته نمیشود. خیلی کار دارد. باید آدمهایش ساخته بشوند. و با فروپاشی نظام سلطه که الآن شاهدش هستیم، تسریع خواهد شد. صدای شکستن استخوان آمریکا را نمیشنوید؟ کم آوردند و به هم ریختند. اردوگاه غرب به هم ریخته است. این واقعیت دارد.
امّا متأسّفانه برخی دقیقاً برعکس تحلیل میکنند. واقعاً این غربزدههای ما مریض هستند. اگر نزد یک روانشناس خوب اینها را ببرند، خواهند دید که بعضی از این مردمشناسها و جامعهشناسها و بعضی از این نویسندههای روزنامهها و مجلّات ما، واقعاً مریض هستند. دقیقاً آنچه که دشمنترین افراد و قسمخوردههای بر دشمنی با این مرز و بوم و این دین و این ملّت مینویسند را ترجمه میکنند و جلو میروند. خیلی عجیب است! به اسم تحلیلگر نظامی و تحلیلگر سیاسی، حرفهای آنها را میزنند.
یک فردی داریم بهنام آقای پیتر ال.برگر؛ من دوست ندارم بالای منبر اسم اینها را ببرم ولی گاهی آدم مجبور میشود؛ از جامعهشناسهای معروف است و یکی از پنج کتاب معروف جامعهشناسی را ایشان نوشته است. ایشان یک عمری با آن جریان مرگ خدا همراه بود. در مطبوعات آمریکا و این طرف و آن طرف جنجال کردند که خدا مُرد و نهضت مرگ خدا راه انداختند! دین نابود شد و پیشبینی ما این است که بهزودی در بیستـسی سال آینده، دین کلّاً نابود بشود. سی-چهل سال این حرف را زدند. ایشان همراه با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (رضوان الله علیه)، رسماً نظریهاش را پس گرفت.
اصلاً امام یک کاری کرد که نظریههایشان را پس گرفتند. در نتیجه گفت: دین نابود نمیشود؛ ممکن است از نظریهی سکولار به نظریهی پلورال روی بیاورد، ممکن است تغییر شکلهایی ایجاد شود، امّا دین نابود نمیشود.
واقعیت، خودش را بر اینها تحمیل کرد. ما نیامدیم با نظریهپردازی، بطلان حرفشان را ثابت کنیم. خودشان فهمیدند و دیدند.
تمام حرف ما در این شبها این بود که نظام امامت بر نظام سکولار مزیت دارد. حدّاقل مزیتش که خودش خیلی بزرگ است، این است که نظام امامت، نظام معنادار است و به زندگی معنا میدهد. در غرب آدمها تعادلشان به هم ریخته است. این، اتّفاقی نیست. این سیستم، باعث به هم خوردن تعادل میشود.
این جنزدگی -باذن الله- رفع خواهد شد. این روزها زیاد معوّذتین بخوانید؛ معوّذتین این دو سورهی قرآن ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس﴾ و ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق﴾ را زیاد بخوانید. پناه میبریم به خدا از آسیب شیاطین که اینها میخواهند در واهمهی جبههی ما نفوذ بکنند تا نگذاریم سلیمان زمان ما، آن کار بزرگی که طراحی کرده است را به ثمر برساند. ولی این اتّفاق -باذن الله تبارک و تعالی- خواهد افتاد و ما منتظر چنان روزی هستیم.
از جمله چیزهایی که در شبهای گذشته مقایسه میکردم و اشاراتی به آن داشتم، تمایزات حکمرانی امامت و مدل حکمرانی اسلامی و دینی بود که گفتیم از مزایای ما است و حکومتهای سکولار آنها را ندارد. مسئلهی عدالت بود که آقا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود عدالت یعنی «وَضعُ کُلَّ شيءٍ فِي مُوضِعِه»، هر چیزی سر جایش قرار بگیرد. اساساً در نظام دینی وقتی بپرسیم هدف از زندگی اجتماعی چیست؟ دو هدف داریم: یک هدف میانی و یک هدف نهایی داریم. هدف نهایی، عبودیت است. بنا است که بندهی خدا پرورش بدهیم؛ ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ﴾؛ که این عبارت، مقدّمهاش معرفت است که امشب شما برای آن نشستهاید؛ که ابن عبّاس ﴿لِيَعْبُدُونِ﴾ را «أَی لیَعرِفونِ» تفسیر کرده است؛ یعنی اینکه میگوید عبادت، خیال نکنید منظورش این است که صبح تا غروب نماز بخوانیم؛ «أی لیعرفون» یعنی به یک معرفتی برسیم که کلّ زندگی ما نماز بشود.
اصلاً کلّاً قدرنشناسی و سیاه دیدن، بلایی است که دشمن سر ما آورده است. ما موفّق هستیم. به خدا قسم که نظام جمهوری اسلامی، موفّق است. اگر نمرهی مسئولین ما را بخواهید دوازده بدهید، بدهید! ولی نمرهی مسئولین آنهایی که هیچ دشمن و مشکلی ندارند، هشت هم نیست! مقایسه کنید. یک ذرّه انصاف داشته باشید. الآن شرایط جهانی اینگونه است.
خجالت نکشیم که این حرفها را بگوییم. تمام باطل امروز جمع شده است که ما را بشکند؛ چون میداند اگر این پیچ را رد کنیم، -باذن الله تبارک و تعالی- دیگر تمام شده است. بهقول حضرت آقا، میفرمودند که ما بر سر پیچ تاریخی هستیم. الآن سر پیچ رسیدهایم و داخل پیچ تاریخی هستیم.
﴿أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريب﴾؛ به مردم بگویید؛ با جوانها خیلی ساده حرف بزنیم، اطّلاعات خودمان را بالا بیاوریم؛ بدانیم که آن طرف چه خبر است؟
ما جنگ بزرگی در پیش داریم. بخش مهمی از این جنگ را -به فضل الهی- بردیم. البته ضربه هم خوردیم و آسیب هم دیدیم. باید خیلی ساده با جوانهای خود حرف بزنیم. به آنها واقعیت را بگوییم. آنها را از این توهّم و شیطانزدگی در بیاوریم. بیدار باشید و تا بیدار نباشید، نمیتوانید کسی را بیدار کنید. نکتهاش این است؛ خفته را خفته کِی کند بیدار؟
دعا کنید؛ بچهها و جوانها را دعا کنید؛ با روی خوش باشید؛ نکند که بیتفاوت از کنارشان عبور کنیم؛ با یک کلمه حرف خوش و با مهربانی بگوییم و بیتفاوت رد نشویم؛ حرف خود را بگوییم.
هدف نهایی چیست؟ عبودیت است. امّا هدف میانی چیست؟ عدالت و قسط است. این آیه را ببینید؛ میفرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ﴾ ما دلیلهای روشنی فرستادیم برای شما، ﴿وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ﴾ کتاب فرستادیم؛ دین خدا قانون دارد؛ همینطوری نیست که هر کسی برای خودش چیزی بگوید؛ برای شما میزان فرستادیم. چرا اینها را فرستادی؟ این تکه خیلی مهم است: ﴿لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ قرار نیست که «انبیاء» بیایند عدالت را به پا کنند؛ قرار است که «انبیاء» و «مولای ما امام زمان (علیه السّلام)» بیایند که به ما کمک کند تا «ما» قِسط و عدل را بر پا کنیم؛ ﴿لِيَقُومَ النَّاسُ﴾، فاعلش «ناس» است؛ کنندهاش مردماند؛ نه که فقط آقا امام زمان (علیه السّلام)؛ آقا میآید و راه را نشان میدهد. ما هستیم که باید این کار را انجام بدهیم. دین کامل است؛ حرف روشن است.
شما حالا بروید در نظام سکولار؛ اصلاً قبول ندارند؛ میگویند عدالت چیست؟! ما بر اساس کاپیتالیزم کار میکنیم. این کتاب «روح سرمایهداری» را خواندهاید؟ رسماً میگوید که مسیحیت و خصوصاً پروتستانتیزم باعث تشکیل دنیای جدید شدهاند و روحش روح سرمایهداری است. یعنی به طرف سرمایهداری تشویق میکند. اسلام چه میگوید؟ اسلام میگوید «عدالت». اصلاً آنها ادّعای عدالت ندارند. مسئله این است که نظام سکولار، مدّعی عدالت نیست. نظام کمونیست هم مدّعی عدالت نیست. فقط نظام امامت است که میگوید «عدالت»! میگوید «توزیع ثروت»!
ولی نکته اینجا است که منِ خدا نمیآیم قسط و عدالت را بر پا کنم! اشتباه نکنید! امام زمان را هم که میفرستم، خیال نکنید که خودش عدالت را بر پا میکند! نخیر! «عدالت» دست خود شما است! ﴿لِيَقُومَ النَّاسُ﴾؛ میگوید: من «انبیاء» را فرستادم تا «مردم» قسط و عدل را بر پا کنند. نقش مردم را میبینید؟ تا مردم نخواهند، نمیشود.
ما باید قسط و عدل را بر پا کنیم، نه امام زمان(علیه السّلام). آقا که تشریف میآورد، راه را نشان میدهد. بعضیها خیال میکنند آقا که تشریف بیاورد، هیچ مشکلی در جامعه نیست. عزیز من! در آن جامعه شلّاق هست، برخورد هست؛ آخرش هم که خودش شهید میشود. نشود که بخواهید با شاهد آوردن تخلّف یک کسی، حالا یک مسئول درجهی هشتمی، که اثبات هم نشده است، بگویید همه چیز فاسد و مفسد است! اگر اینجوری بخواهید حساب کنید، در حکومت عدل امام زمان (علیه السّلام) هم اینها را خواهیم داشت.
چرا اینها را با نظام سکولار مقایسه نمیکنید؟ در آن نظام همه پاک هستند؟! بلکه همه فاسد هستند! استثنائاً ممکن است یک کسی خوب پیدا بشود! بروید پروندهها را ببینید؛ آن هم نه در تراز پایین؛ بلکه در حد رئیس جمهور و صدر اعظم و وزرای مهم کابینه؛ نه یکی دو نفر؛ اصلاً یک چیز روتین است؛ آن هم نه فقط مسائل مالی؛ حتّی در مسائل جنسی که در آنجا آزاد است! اینکه دیگر برای آنها جُرم نیست؛ برای آنها فقط زمانی جُرم است که کسی با تعدّی و ناراضی بودن به کسی تجاوز کند. همین را هم باز رعایت نمیکنند!!! خودتان تا انتها بخوانید که چقدر وضعشان خراب است! همین اخیراً یک مسئول آمریکایی را دستگیر کردند که یکی از اتّهاماتش، تجاوز جنسی است.
بعضیها خیال میکنند که اگر همه چیز آزاد باشد، جوانها دیگر چشم و دلشان سیر میشود و دنبال این چیزها نمیروند! عزیز من! بروید بخوانید پروندهها را! چرا بیخود نظریه در میکنید؟! اینطور نیست. همین الآن در این موضوعات، آنجا فاسدترین جا است. خیلی از وزرا و مسئولین تراز اوّل آنها این اتّهامات را دارند؛ هم ارتشاء، هم اختلاس، هم جعل اسناد، هم مسائل جنسی؛ چرا آنها را نمیبینید؟
البته قبول دارم که نظام اسلامی، یک پیراهن سفید است که کوچکترین لکهای را نشان میدهد. ولی ما باید توجّه داشته باشیم که نباید بیظرفیتی کنیم و فوراً بخواهیم همه را از بالا تا پایین بشوییم!
مسئلهی «عدالت» را یک مقدار توضیح دادم. این جملهی آقا سیّدالشّهداء (علیه السّلام) را بخوانم؛ کوفیان نامه دادند و نوشتند که ما امام نداریم؛ امام در جوابشان نوشت: «مَقَالَةُ جُلِّكُمْ أَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا إِمَامٌ»؛ همهی شما حرفتان یک کلمه بود و آن را برای من نامه نوشتید و آن این بود که: «ما امام نداریم»؛ مشکل ما این است که «نظام امامت» و «امام» نداریم؛ وگرنه حتماً دنبال عدالت و قسط و همهی این چیزهایی که تو میگویی راه میافتادیم. بعدش خودِ امام حسین (علیه السّلام) میفرماید: «فَلَعَمْرِي» به جان خودم قسم! امام به جان مقدّس خودش قسم میخورد؛ «فَلَعَمْرِي مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاكِمُ بِالْكِتَاب» امام جز این نیست که باید حاکم به کتاب خدا باشد؛ «الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ» امام باید دنبال عدالت و قسط باشد؛ «الدَّائِنُ بِدِينِ الْحَقِّ» دنبال این باشد که به دین حق گردن بگذارد؛ «الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَلِكَ لِلَّه» وجود خودش را برای این موضوع در راه خدا حبس بکند؛ دنبال شهوات و امیال خودش نباشد؛ این «امام» است.
«امام» دنبال این است که جامعه را اینطور بسازد؛ منتها جامعه باید پا بدهد. کدام جامعه برای این کار پا میدهد؟
من در این دو سه دقیقهی باقیمانده، یک بحث خیلی مهمی را میخواهم بگویم. یک صلوات بفرستید!
ببینید؛ مدل کنشگری در الگوی حکمرانی دینی چیست؟ مثلاً شما هیئتیها که از فردا صبح هیئت تمام میشود، در جامعه چطور میخواهید کنشگری کنید؟ مدل کنشگری در الگوی امامت چیست؟ چه فرقی با سکولار دارد؟ حالا هر کدام در هر شغلی که دارید؛
چیز مهمی است خوب گوش کنید؛ خیلی هم کاربردی است؛ ببینید؛ ما میگوییم افعال سه گونه است:
- فعل حَسَن و فعل قبیح؛
زمانی که کنشگری میکنیم، ببینیم چه کاری خوب و چه کاری بد است؟ «خوب را انجام بده» و «بد را انجام نده». خوب مثل چیست؟ مثلاً عدالت خوب است، ظلم بد است؛ دروغ بد است، راستگویی خوب است؛ بخشیدن خوب است، امساک کردن بد است. یعنی به خودِ عمل نظر میکنیم، ببینیم این کار خوبی است یا خیر.
مرحلهی اوّل باید تشخیص بدهیم که کار ما خوب است یا بد. از کجا میفهمیم خوب و بد را؟ کتاب الله و دین؛ و در درجهی نخست «فطرت» به ما خوب و بد را میگوید.
- نگاهتان را از خودِ عمل، بر «کنندهی عمل» ببرید؛
خودِ عمل که کار خوبی است را به چه قصدی انجام میدهم؟ قصد و نیّت خیلی مهم است. ممکن است یک کاری خوب باشد امّا نیّت ما از انجام آن کار، خوب نباشد. خودمان میفهمیم. لازم نکرده که نیّت دیگران را به آنها نمره بدهیم و نیتخوانی کنیم، ولی برای خودمان سختگیر باشیم. بعضیها دربارهی خودشان خیلی آسان میگیرند ولی برای مردم سخت میگیرند.
مرحلهی دوم پس چه شد؟ «نیّت». ما به لحاظ «فعل» میگفتیم که کار یا خوب است یا بد؛ ولی الآن میگوییم که مسئله، فقط «فعل» نیست؛ «نیّت» هم هست.
تو میگویی «زن، زندگی، آزادی»، من هم میگویم «زن، زندگی، آزادی»؛ ولی تو میدانی برای چه داری میگویی؟! تو میخواهی ملّت را تجزیه کنی و کشور را بپوکانی! من میدانم تو به چه نیّتی میگویی. میفهمیم، مشخّص است.
همین است حاج آقا؟ تمام شد؟ نه؛ هنوز باقی است. در مدل حکمرانی اسلامی فقط کافی نیست که تو کار خوب بکنی، کافی نیست که با نیت خیر بکنی، بلکه این سومی خیلی مهم است! خیلی مهم است!
- تقویت کدام جبهه؟
این است که این کار تو باعث تقویت جبههی حق بشود. جهت این کار تو کجا است؟ تقویت جبههی حق است یا تضعیف جبههی حق؟
اگر تقویت جبههی حق بود، میشود عمل صالح. اگر نبود، میشود عمل طالح. کافی نیست عمل حَسن و خیر باشد؛ در مدل حکمرانی دینی، باید عمل «صالح» باشد. این است که در سوره «و العصر» میگوید: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ الْعَصْر ٭ إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ ٭ إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ﴾.
بس است؛ زیاد حرف زدم! امیدواریم که موفّق به عمل صالح بشویم. هر کاری که میکنیم، بسنجیم.
بس باشد؛ از هر چه بگذریم سخت دوست خوشتر است.
شب آخرمان است. شب یتیمنوازی است. میدانم خستهاید؛ امّا بدانید که امشب خیلی برای خانم زینب (سلام الله علیها) آقا زین العابدین (علیه السّلام) و همینطور اسیر کوچک کربلا شب سختی است.
«صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه، السَّلَامُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلَادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْن وَ عَلَی العَبَّاس أخُ الحُسَین و زینب أُختُ الحُسَین السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»!
[1] قُلْتُ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ حَدِّثْنِي عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هذانِ خَصْمانِ اِخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ َالَ نَحْنُ وَ بَنُو أُمَيَّةَ اِخْتَصَمْنَا فِي اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْنَا صَدَقَ اَللَّهُ وَ قَالُوا كَذَبَ اَللَّهُ فَنَحْنُ وَ إِيَّاهُمُ اَلْخَصْمَانِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ.